پنج شنبه, 17 مرداد 1398 ساعت 00:07

آغاز یک شروع جدید

خلاصه مطلب: بعد از مدت‌ها انجام کار سخت و تمام وقت؛ شب‌ها بیداری کشیدن؛ هزینه کردن و... بالاخره وب‌سایت باگنامه رو ساختم و این اولین مطلبی هست که توی باگنامه می‌نویسم.

امروز که دارم این مطلب رو می‌نویسم، خیلی هیجان زدم!!! باگنامه تازه تأسیس شده و این اولین مطلبی هست که به عنوان مقدمه داخلش می‌نویسم. یکمی هم استرس دارم و با خودم می‌گم: «اگه نتونم از پسش بر بیام چی؟ اگه نتونم اداره و مدیریتش کنم چی؟؟ اون وقت زحماتم چی میشه؟؟؟» راستش برای ساخت و راه‌اندازی وب‌سایت باگنامه خیلی زحمت کشیدم؛ تا جایی هم که می‌شد از خونه بیرون نزدم. اگه درست یادم باشه، حتی چهار هفته هم حموم نرفتم!!! از صبح که بیدار می‌شدم سرکار بودم تا آخرای شب! چون خیلی برام مهم بود که کارها هرچه سریع‌تر و با موفقیت پیش بره. هرجایی هم که به مشکل برمی‌خوردم اعصابم خط‌خطی می‌شد laughing یه وقت‌هایی ناامید می‌شدم، بعضی مواقع هم دست از کار می‌کشیدم، یه روز‌هایی هم مثل سگ پشیمون شدم frown ولی خب بازم ادامه دادم چون این مسئله برام خیلی مهم بود! الانم تمام سعی و تلاشم رو می‌کنم که وب‌‌‌سایت باگنامه به ثمر برسه و تمام این زحمات بی‌نتیجه نمونه wink فقط امیدوارم چند سال دیگه وقتی به خودم، این مطلب، باگنامه و شما نگاه می‌کنم؛ با افتخار به خودم بگم که ارزشش رو داشت smile همینطور امیدوارم شما مخاطب‌های وب‌سایت باگنامه هم با حضور گرمتون بهم انرژی و انگیزه‌ای بدین که بتونم به کارم بهتر از قبل ادامه بدم و حسابی از خجالت‌تون در بیام laughing

 

اگه نرسه فردا، تقدیر این بوده نه دست من نیست

اگه برسه فردا، یاد و خاطره‌ها یاد من نیست

اگه بریزن ابرها، گریه زاری واسه حال من نیست

اگه مسیر فردا عوض شه ولی عوض نمی‌شم

من اینو قول میدم بهت، قول میدم بهت، قول میدم بهت...

 

آخرین ویرایش در سه شنبه, 26 بهمن 1400 ساعت 16:21
محتوای بیشتر در این بخش: دلنوشته »

نظر دادن

پر کردن بخش های ستاره دار (*) ضروری است! لطفا هنگام ارسال نظرات خود، عفت کلام را نیز رعایت فرمایید 😀