همه چیز از تابستون سال ۱۳۹۸ شروع میشه. خیلی روزها گذشت، خیلی آدمها اومدن و رفتن، خیلی اتفاقات افتاد و مشکلات زیادی پیش اومد. شاید همش رو نشه توی این چند خط نوشت ولی گوشهای از داستان رو تعریف میکنم. ترم دوم دانشگاه بودم که بخاطر تنبلی و درس نخوندن مشروط شدم. یه پسر غمگین و دانشجوی مهندسی نرمافزار که داره کولهبارش رو برای بازگشت به خونه و کاشونهی خودش میبنده. بعد از رسیدن به خونه، سعی میکنه پیش خونوادش عادی رفتار کنه و بگه همه چیز روبهراهه... ولی درونش آشوبه! پسرک قصهی ما که از این زندگی سرد و بیروح حسابی خسته شده بود؛ تصمیم میگیره که زندگیش رو تغییر بده و یه هیجانی به رگهای این زندگی سگی تزریق کنه تا بلکه خط صاف نوار قلب زندگیش یه تکونی بخوره! پسرک همون روزهای اول تابستون؛ بدون وقت تلف کردن شروع به فکر کردن، برنامهریزی و یادگیری طراحی وب میکنه. پسرک قصهی ما خودش رو از قید زمین و زمان و... رها میکنه تا حتماً قبل از تموم شدن فصل تابستون، کارش رو با موفقیت انجام بده.
روزها کار مدوام و شبهای بیستاره برای پسرک سپری میشدن و مشکلات و موانع زیادی سر راهش وجود داشت... ولی پسرک ناامید نمیشد و هرجور شده یه راهی پیدا میکرد تا اینکه بالاخره حتی زودتر از موعد هم موفق شد که مأموریتش رو انجام بده و در تاریخ ۱۵ مرداد سال ۱۳۹۸، وبسایت باگنامه متولد میشه. میگن مسیری که توی اون به تنهایی قدم میگذاری، سختترین مسیره... ولی این مسیر ازت یک انسان قوی میسازه و به بهترین مناظر ختم میشه! اون روزها، تازه شروع این مسیر برای من بود و توی این یه سال، رنج و غم و سختیهای زیادی رو تحمل کردم. حتی در این راه لپتاپ نازنین و دوست داشتنی خودم که ابزار کارم بود؛ سوخت و نابود شد ولی هرجوری که بود این یه سال هم تموم شد. آره، اینجا هنوز یه جنگجو وجود داره که ناامید نشده و نفس میکشه! حالا به نظرتون تحمل یه سال رنج و غم و سختی، ارزشش رو داشت؟! برای پاسخ به این سوال بهتره یه نگاهی به عملکرد وبسایت باگنامه در این مدت بندازیم.
توی این مدت وبسایت باگنامه تونست رتبهی جهانی 3,627,545 و همچنین رتبهی 92,055 رو در ایران از وبسایت الکسا (Alexa) دریافت کنه. هرچند این رتبه میتونست خیلی بهتر باشه که متأسفانه بخاطر کمکاریها و تنبلیهای من و همچنین مشکلاتی که سر راهم وجود داشت، میسر نشد. ولی با این حال بازم تنهایی موفق شدم به اینجا برسم و از صمیم قلب بخاطرش خوشحالم! با اینکه معلوم نیست تهش چی بشه، ولی یه سال عمر و جوانی خودم رو پای این کار گذاشتم. یه سال گذشت و اون روزها دیگه عمراً برگرده. اما اگه به گذشته برگردم، با وجود همهی مشکلات و سختیهایی که تحمل کردم و تلفاتی که دادم، بازم همین راه رو میرم. حالا وبسایت باگنامه وارد سال دوم فعالیتش میشه و منم وارد سال جدیدی از مسیری که انتخاب کردم میشم. توی این لحظات بخاطر روزهای رفته و تلفاتی که دادم احساس غم میکنم... ولی از طرفی هم خوشحال و شاد و خندانم، قدر دنیا رو میدانم عجب سالی بود! خیلی چیزا یاد گرفتم، خیلی تجربهها به دست آوردم، خیلی کارها انجام دادم، حسرت خیلی چیزا رو خوردم، بخاطر عمرم که تلف شد احساس پشیمونی کردم، رنج و مشکلات زیادی رو تحمل کردم و هنوزم دارم تحمل میکنم... اما در نهایت همهی اینها بهم فهموند که هرچقدر یاد بگیرم، بازم هیچی بلد نیستم!!! در آخر حرفم رو کوتاه میکنم و تولد یک سالگی وبسایت باگنامه رو از صمیم قلب تبریک میگم به امید آیندهای بهتر و پربارتر برای باگنامه، خودم و شما